هوش چندگانه
تعریف نظریه هوش های چندگانه
نظریه هوش چندگانه، مفهومی انقلابی در روانشناسی و آموزش است که توسط هاوارد گاردنر در دهه ۱۹۸۰ مطرح شد. این نظریه، تعریف سنتی هوش به عنوان یک توانایی کلی و یکپارچه (مانند هوش منطقی-ریاضی یا کلامی) را به چالش میکشد و ادعا میکند که انسانها دارای طیف گستردهای از تواناییهای ذهنی هستند که به شکل مستقل یا ترکیبی عمل میکنند. گاردنر با تأکید بر تنوع شناختی، هوش را نه یک ویژگی ثابت و کمّی، بلکه به عنوان مجموعهای از قابلیتهای حل مسئله و خلق محصولات ارزشمند در بافتهای فرهنگی مختلف تعریف میکند.
این نظریه بر این ایده استوار است که هر فرد ترکیبی منحصربهفرد از هوشها را دارد که تحت تأثیر عوامل زیستی، محیطی و تجربی شکل میگیرد. به جای تمرکز بر نمرات استانداردشده یا آزمونهای سنتی، هوش چندگانه به شناسایی استعدادهای پنهان و پرورش تواناییهای فردی در محیطهای یادگیری میپردازد. در نظام آموزشی، این رویکرد به معلمان کمک میکند تا با طراحی روشهای تدریس متنوع، نیازهای شناختی متفاوت دانشآموزان را پوشش دهند و به جای تحمیل یک الگوی واحد، فرصتهایی برای ابراز تواناییهای مختلف فراهم کنند.
کاربست این نظریه در آموزش، تحولی اساسی ایجاد کرده است. به جای محدود کردن موفقیت به مهارتهای ریاضی یا زبانی، بر عدالت آموزشی و شناسایی ظرفیتهای نادیده گرفتهشده تأکید میکند. نظریه هوش چندگانه به ما یادآوری میکند که هوش انسان محدود به چهارچوبهای ازپیشتعیینشده نیست، بلکه پدیدهای پویا، چندبُعدی و قابل پرورش است که در تعامل با جهان اطراف شکوفا میشود.
منبع علمی:
Kornhaber, M.L., Fierros, E.G. & Veenema, S.A. (2004). Multiple Intelligences: Best ideas from research and practice. Boston: Pearson.